یک استاد درس خارج حوزه علمیه بر این اعتقاد است که علاوه بر قاسطین، مارقین و ناکثین، یکی از طیفهای مخالف ولایت امیر المومنین(ع) ساکتین بودند.
آیت الله صفایی بوشهری، حسن بصری را از جمله این افراد میداند که اگرچه برخی از فروع دین وسواس زیادی داشت اما زمان امیر المومنین(ع) با سکوت خود از اصحاب جمل حمایت کرد.
به باور نماینده ولی فقیه و امام جمعه بوشهر، سیر مخالفت با ولایت فقیه به صورت تدریجی است و اینگونه نیست که شخص یکباره در مقابل ولایت قرار بگیرد، بلكه عوامل مختلفی همچون تحلیلهای غلط و خط منحرف در این سیر تاثیر بهسزایی دارد.
این استاد درس خارج حوزه تاکید میکند که نباید در برابر اظهارات عدهای سکوت کرد که این سکوت، ایجاد انحراف و توقف میکند.
آنچه که درپی میآید متن کامل سخنان آیت الله صفایی بوشهری است که در آستانه عید ولایت در آغاز درس خارج فقه خود بیان کرده است.
تخطی از ولایت مقام معظم رهبری، موجب عذاب اخروی است
هفته ولایت و امامت بر شما مبارک باشد. به این نکته توجه کنید که گذشته چراغ راه آينده است، گذشته کتاب آموزش آموزههای عبرتآموز برای فهم و موضع گيری صحيح در حال و آينده است.
در حال حاضر، تجلی ولایتمداری علیبنابیطالب (ع) در زمان خودش، در مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای (دامت برکاته) تحقق دارد و تخطی از آن حرام است، تخطی از ولایت مقام معظم رهبری حرام است و موجب عذاب اخروی است، این را فتوای شرعی بدانید.
امروزه که جهان اسلام در حال انجام کار بزرگی است، بازیهای شیطنتآمیز سیاسی در هر ردهای اگر تنقیصی در عرصه ولایت مداری ایجاد کند، حرمت شرعی دارد و موجب عذاب اخروی است. به همین خاطر باید حوزهها و مردم ولایتمدار با عبرت گرفتن از جریانهاي سیاسی صدر اسلام اکنون مطیع مقام معظم رهبری باشند -که الحمد الله هستند- اما اگر جمعی از نخبگان و شخصیتها اینچنین نیستند، باید نگاهی به صدر اسلام کنند و خودشان را در آیینه صدر اسلام ببینند که در چه جایگاهی قرار دارند، جزو قاسطین هستند، در مارقین هستند، در ساکتین هستند یا در میان ناکثیناند.
نکند خدای ناکرده انسان عمرش تمام شود و ببیند كه در یکی از گروههای مخالف ولایت است و خودش نمیداند "إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ" آنوقت فریاد بزند، خدایا مرا برگردان تا کار را درست کنم. اگر معاویه برگشت تو هم برمیگردی، اگر "مروان بن حکم" برگشت، این آقا هم برمیگردد، اگر "عمروعاص" برگشت، اگر "ابوموسی اشعری" برگشت، اگر "عبدالله ابن وهب راسبی" برگشت، اگر "سعد ابن ابی وقاص" برگشت، این آقایی که ادعای اصالت اندیشه و عمل در مقابل مقام معظم رهبری میکند، برمیگردد و جبران میکند!
دهه ولایت، دهه آموزش آموزههای عبرتآموز سیاسی تاریخ اسلام است
انسان باید عاقل باشد، عقل سیاسی داشته باشد، فریب اوائل نخورد، اوائل همیشه موجب فریب است، فکر عواقب باشد "الفکر فی العواقب ینجی من المعاطب" به همین خاطر این دهه امامت که الحمدالله شروع شده است، دهه آموزش آموزههای عبرتآموز سیاسی تاریخ اسلام است. لذا انسان بنشیند فکر کند، اندیشه کند، ملاحظه کند، نکند هوای نفس، نکند خود برتر بینی، نکند تحلیلهای غلط، دوستان ناباب، خط و جبهه ناصحیح و منحرف، فضای اندیشه و عمل انسان را چنان کند که آرام آرام از خط ولایت فاصله بگیرد و برسد به جایی که بعد از مدتی خودش را مقابل ولایت ببیند، ولی احساس نکند، یک باره ببیند "و کشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید" ببیند عَجَب، دیگر کار از کار گذشته است.
دهه امامت و ولایت، دهه آموزشِ آموزههای عبرتآموزِ سیاست است. چقدر خوب است که انسان در فضای زندگی خود بنشیند، تأمل کند، محاسبه کند، ملاحظه و بررسی کند، شخصیتهایی را که در صدر اسلام و بعد از آن در عرصههای مختلف کار سیاسی انجام میدهند، اگر عملکرد آنها نورانی است، تجربه کند و اگر نار است و سیاه، عبرت بگیرد و مواظبت کند.
اصالت قائل شدن برای خود در برابر ولایت آغاز بدبختی و مرگ سیاسی است
در تاریخ سیاسی اسلام، هرگاه انسان در مقابل ولایت برای خود اصالت قائل شد ولو به اندازه یک دانه ارزن، این آغاز بیچارگی و بدبختی و مرگ سیاسی او است.
حسن بصری در بصره وضو میگرفت، او یکی از زهاد ثمانیه اهل سنت است، در وضو وسواس داشت و اصلاً انسان وسواسیای بود، وقتی که اصحاب جمل به بصره حمله کردند، در بصره بود و به هیچ صورت به فرماندار منصوب از طرف علیبنابیطالب کمک نکرد، بلکه با سکوتخودش از اصحاب جمل حمایت کرد. آقا وقتی آمدند به بصره و اصحاب جمل را شکست دادند، در یک صحنهای با حسن بصری مواجه شدند که وضو میگرفت، در وضو و طهارت وسواس داشت، بارها همینطور آب روی دست خودش میریخت، آقا علیبنابیطالب(ع) یک نگاهی به وی کرد، فرمودند: چرا این همه آب میریزی؟ او گردنش را بلند کرد (که خدا گردنش را بشکند) و گفت: تو چرا این همه خون میریزی؟ آخرش این شد. کسی که در مقابل ولایت اینطور سخن بگوید، آخرت و عاقبتش، این میشود، بیچاره میشود.
"عبدالله ابن وهب راسبی" میآمد خدمت امیر مؤمنان(ع) میگفت: من میگویم تو چه کاری انجام بده، امام علی (علیهالسلام) در نهج البلاغه می فرمایند: نمیدانم من امام هستم یا اینها امام هستند؟ آخر و عاقبت این افراد به اینجا رسید که به امام گفتند توبه کن؛ یعنی آن انحراف کوچک اول، به اینجا رسید که اول به امام میگفتند تو چه بکن و بعد به اینجا رسید که به آقا گفتند توبه کن! چرا با اهل صفین! جنگ کردید؟ توبه کن!
این درحالی است که خود آنها گفته بودند جنگ کن، آنها عراقی و مخالف شامیان بودند، به خود آقا گفتند که جنگ کن، آقا هم نه به خاطر حرف آنها، بلکه به خاطر عدم ولایتمداری معاویه اقدام کرد. بعد که جنگ شد، دشمن آنها را فریب داد، اینها هم دیدند، آنها هم دیدند با هوای نفسشان آن صلح خوب است، دیدند با جنگ به جایی نمیرسند با صلح به جایی میرسند. به آقا گفتند جنگ نکن!
روحیه تهاجمی داشتن در مقابل امام، انسان را بیچاره میکند
فکر نکنید این ماجرای قرآن به نیزه کردن، کار عمروعاص بود، این طرف در لشکر امیر المومنین(ع)، آدمهای قوی سیاسی بودند، اینها با هم بسته بودند که تو قرآن به نیزه کن، ما میگوییم با قرآن نمیجنگیم. اینها اهل قرآن که نبودند، با هم تبانی کرده بودند، "عمروعاص" با "اشعث ابن قیس" تبانی کرده بود، گفته بود من از آن طرف، قرآن به نیزه میکنم شما از آن طرف بگویید ما با قرآن نمیجنگیم، علیه امام تبانی کرده بودند. یک شرایطی برای امام درست کردند، امام میگفت: بجنگید، اینها میگفتند: نمیجنگیم. مالکاشتر میگفت: رفتم جلو، دارد تمام میشود، امام میگفتند برو، آنها میگفتند برگرد، بعد از آنی که دید دارد کار خراب میشود و نصف لشکر امیرالمومنین به طرف خیمه ایشان برگشت کرده بودند، کار اینطوری شده بود (این داستانها و این فیلمها نشان نمیدهند)، اصلاً نصف لشکر با شمشیر به طرف امیرمؤمنان برگشته بودند، آقا سریع گفتند: مالک برگرد، وقتی برگشت، اینها گفتند: چرا برگشت؟ چرا شما نگذاشتید جنگ شود؟ امام فرمودند: خودتان گفتید؟ آنها گفتند: حالا ما یک غلطی کردیم! امام فرمودند: لشکر داشت دو تکه میشد و از بین می رفت و صلاح نبود، آنها گفتند: تو باید درستش میکردی! همه از موضع تهاجم.
در مقابل امام، روحیه تهاجمی داشتن انسان را بیچاره میکند، کاری کردند که امام وقتی که ضربت خوردند، فرمودند: "فزت و رب الکعبة"، راحت شدم، نه از دست مردم بلکه از دست خواص، خواص نادان، راحت شدم، دائماً میگویند چه بکن! چه نکن، یکی نمیآید و بگوید چه میفرمایید، همه میگویند چه میخواهیم، این میشود دیگر!
سکوت در برابر برخی حرفها ایجاد انحراف و توقف میکند
دهه ولایت و امامت، دهه آموزش ولایتمداری است و این را ما باید ملاحظه کنیم به ویژه روحانیت، باید ما این آموزهها را درس دهیم و بیان کنیم که جامعه به اشتباهات صدر اسلام مبتلا نشود.
نکند خدای ناکرده کسانی حرفهایی بزنند و ما ساکت باشیم، سکوت ما ایجاد انحراف میکند، سکوت ما ایجاد توقف میکند، به همین خاطر باید حوزههای علمیه رسالت خود را در عرصه ولایت مداری انجام دهند، نه به سخن و اسم، بلکه با تمام وجود، دانش بنیان، علمی با مبانی فقه حکومتی و تحلیلهای علمی، نقلی و فلسفه تاریخی، از ولایت دفاع کنند، از ذخیره خدا مقام معظم رهبری دفاع کند، مقام معظم رهبری ذخیره خدا برای شرایط معاصر و برای جهان معاصر است.
"قیس بن سعد" باید الگوی ما شود
ولایت مداری در این نیست که فقط حرف بزنیم و سخن بگوییم، باید در این راه جان داد، مالکاشترها بودند، عمارها و یاسرها بودند، قیسبنسعد بود، به خاطر شرایطی که پیش آمده بود، آقا، قیسبنسعد را از فرمانداری مصر عزل کرد، قیسبنسعد یک شخصیت بزرگ تاریخی است و انسان حتماً باید تاریخ زندگی این انسان را بخواند.
ایشان فرزند "سعد بن عباده" هستند، سعد بن عباده بزرگ انصار بود که بعد در جریان خلافت دید به غیر از علیبنابیطالب در صحنه آمده، بعد از پیامبر ادعای خلافت هم کرد، این سعد همان روزی که پدرش همچین ادعایی کرد، با او ناهار نخورد، گفت: دیگر ناهار خوردن در سفره با تو حرام است، به پدرش گفت: تو ادعایی میکنی در مقابل علیبنابیطالب، با پدرش دیگر صحبت نمیکرد.
ویژگی قیس، موضعگیری شفاف، صحیح، ولایتمدارانه و شجاعانه بود
در تمامی جریانها، موضعی که میگرفت، موضعِ شفاف، صحیح، ولایت مدارانه و شجاعانه بود. 25 سال کنار علیبنابیطالب(ع) بود، وقتی آقا حاکم شد قیس را فرستاد به مصر. شرایطی پیش آمد که آقا گفت شما دیگر برگردید، شرایط بد شده است، ایشان را که برگرداند از مصر، همه فکر میکردند که ایشان دیگر می رود به مدینه و با علیبنابیطالب(ع) قهر میکند و میگوید ما را عزل کرده است. آمد کوفه، خدمت آقا! شمشیر به دستش بود، گفت: آقا، من جان در راه تو دادم، هم قهر تو را میپسندم و هم صلح تو را میپسندم، هم نصب تو را میپسندم، هم عزل تو را میپسندم، این گردن را برای شما گذاشتهام، اینهایی که میگویند قیس عزل شد و می رود به مدینه، اشتباه میکنند، میآید به کوفه و پاسبان کوچه علیبنابیطالب(ع) میشود، ای رحمت خدا بر تو قیس ابن سعد!
در جریان امام حسن مجتبی (ع) همه فریب خوردند، "قیسبنسعد" ایستاد، "عبیدالله بن عباس" پسر عموی امام حسن(ع) با پول و با وعده پست فریب خورد، اما قیسبنسعد ایستاد با اینکه علیبنابیطالب او را عزل کرد، ایستاد و دفاع از امام حسن مجتبی(ع) کرد، با ده هزار نفر مقابل صد هزار نفر لشکر معاویه، گفت: جانم فدای ولایت، جانم فدای علیبنابیطالب، تا جان دارم با علیبنابیطالب هستم. این اساس است.
ولایت مداری این است که انسان در مقابل ولی، برای خودش اصالت فکر قائل نباشد، اصالت جان قائل نباشد، اصالت مال قائل نباشد، اصالت مقام قائل نباشد، به این میگویند شخصیت نخبه و خواص بصیر. اینها است که ما باید در جامعه ترویج و تزریق کنیم، رسالت ما این است، به همین خاطر خداوند به همه حوزهها، به همه ایران و به همه اسلام این موهبت را داده است، که در شرایط کنونی جهان اسلام این چنین متنعّم است به وجود مبارک یک شخصیتی از تبار فاطمه زهرا و علیبنابیطالب که نماد اقتدار اسلامی و عزت علوی است. همه ما باید قدر مقام معظم رهبری را بدانیم، حوزهها باید قدر بدانند، مراجع باید قدر بدانند، روحانیت باید قدر بدانند، نخبگان باید قدر بدانند، دانشگاهیان باید قدر بدانند.
مقام معظم رهبری شخصیتی است که افکارش سالها از زمان جلوتر است و جهان سیاستِ اسلامی را مدیریت میکند.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : آيتالله صفايي بوشهري, ساكتين در مقابل اميرالمؤمنين, روحیه تهاجمی در مقابل امام, ويژگيهاي قيس ابن سعد, ,